گلشیدگلشید، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره

عشق نو پای زندگی ما

قشنگ ترین صدای دنیا!

١٥ تیر 91 ... ساعت 14:05 ... مثل همیشه در حال تماشای چهره ی گلشیدم ... و لب های خندانش در خواب، برای اولین بار همراه با صدای قهقهه ی آرامی شد ... و به دنبال این صدای دلنشین ... قربون صدقه های من و مامان جــــون ... *** .: مهتای من ... دوسِت دارم :.  
15 تير 1391

دُرود به زیباترین وُرود ...

قرار بود 25 خرداد بریم بیمارستان و مقدمات تولدت رو آماده کنیم تا تو بدنیا بیای... ولی انگار تو عجله داشتی و یک روز قبل (24 خرداد) ما رو راهی بیمارستان کردی... 24 خرداد 1391 (13 جون 2012 - 22 رجب 1433) ... ساعت 13:50 ... بیمارستان کسری (کرج) ... دکتر مریم مهریزی ... پاهای کوچولوت رو به این دنیای زیبا گذاشتی... و من توی اتاق 204 تونستم از نزدیک یه فرشته ی کوچولو رو ببینمت و بغل کنم... یه فرشته ی واقعی ... پاک ... زیبا ... دوست داشتنی ... صدای اطرافیان رو میشنیدم که از زیبایی ِ این فرشته ی کوچولو تعریف می کردن... اتاق عمل یادم افتاد ... صدای اولین گریه ی تو که با صدای دکتر همراه شد : سلام خانوم کوچولوی خوشکل ... و بع...
8 تير 1391

شکرگزاری...

خورشید قشنگ زندگیم بعد از گذشت 9 روز از تولد زیبای تو، بالاخره من یخورده حالم بهتر شده و فرصت کردم تا بیام برات بنویسم... توی این 9 روز لحظات فوق العاده ای رو تجربه کردیم که همراه با لذت ها و سختی های زیادی بوده ... ولی قبل از گفتن هر چیز، باید سپاسگزار خدای مهربونمون باشیم (من، تو و بابی امین) بخاطر همه ی خوبی ها و مهربونی هایی که در حقمون داشته، بخاطر سالم نگه داشتن من و تو، بخاطر دادن گلشید زیبایی مثل تو، بخاطر اینکه از ابتدای خلقت تو مراقبمون بود و همیشه حضور آرامش بخشش رو کنارمون حس می کردم... اگه از الان تا آخرین لحظه ی عمرم رو با هر نفسم یه "خداروشکر" بگم، باز هم نمی تونم این همه لطف و بخشندگی خدای مهربون رو سپاسگزار باشم... خ...
2 تير 1391
1